آرتین خان

با یک تدارک خوب تصمیم داشتیم برات  جشن تولد یک ماهگی بگیریم.ولی درمورد دعوت از دوستان و آشنایان هنوز به جمع بندی نرسیده بودیم.جالب اینه که از دوستان بابا جونت تماس گرفتند و خواستند که به دیدن تو بیان .خلاصه اونا که اومدن خود به خود یه مهمونی درست شد.تو این مهمونی آقای آجورلو با همسرش ،آقای خوارزمی با همسر و فرزندش علیرضا،خاله طاووس ،عمه فاطمه،عزیزجون و منو مامانت و خاله مرضیه بودیم.خیلی خوش گذشت.کادو های خوبی هم بهت دادند..یک کیک خوشمزه هم خوردیم .جای بقیه فامیل و دوستان خالی بود.قول میدم دفعه بعد مفصل جشن بگیریم و همه دعوت بشوند. ...

باباجون یکم نگران شدیم.روی صورت شما مقداری دونه های قرمز رنگ پبدا شده .البته پزشک تو میگه هیچ موردی نیست و جای نگرانی نداره.عزیزجون برات خاک شیر درست کرد و بهت داد و تو هم همشو خوردی.فکر میکنم به زودی این دونه ها از روی صورت ماه تو فرار می کنند.پسر گلم هیشه شاد باشی و سرحال .